منجی آخرالزمان در دین مسیحیت
با نظر به کتب مقدسه ادیان و مذاهب مختلف جهان، به این حقیقت میتوان دست یافت که اعتقاد به موعود در تمامی ادیان وجود دارد
وجود مصلح جهانی از اعتقادات چهار دین بزرگ جهان یعنی اسلام و مسیحیت و یهود و زرتشت است و اختصاص به اسلام ندارد و ادیان دیگر نیز به مصلح و منجی اعتقاد دارند و در سرتاسر کتب مقدسه از صلح و امنیت و حکومت دینی بر جهان، در آخر الزمان خبر داده شده است.
در اینجا ما به بررسی دین مسیحیت پیرامون مصلح آخر الزمان میپردازیم از اینرو کلماتی از کتاب مقدس که صفات و خصوصیات مصلح جهانی را بیان کرده و نشان دهنده اعتقاد آنان به مصلح و منجی است نقل مینماییم.
مسیحیان معتقد به [بازگشت مسیح](۱) هستند. در مسیحیت، در عهد جدید نجات دهندگی به حضرت عیسی نسبت داده شده است، زیرا او مأمور شده است که امت خویش را از گناه نجات بخشد. مسیحیان با تعابیر زیادی از آمدن مصلح جهانی خبر دادهاند، گاهی از آن به [ملکوت خدا] تعبیر میکنند. از الفاظی همچون شیلو، روح راستین، پسر انسان نیز بارها در آیات انجیل برای بیان دوره آخر الزمان استفاده گردیده است.
در انجیل متّی باب ۲۴ آیه ۲۷ آمده است : [همچنانکه برق از مشرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر میشود، ظهور پسر انسان نیز چنان خواهد شد، آنگاه علامت پسر انسان در آسمان پدیدار گردد و در آن وقت جمیع طوایف زمین سینه زنی کنند و پسر انسان را ببینند که برابرهای آسمان با قوّت و جلال میآید. اما از آن روز و ساعت هیچکس اطلاع ندارد حتی ملائکه آسمان. بنابراین شما نیز حاضر باشید، زیرا در ساعتی که گناه نبرید پسر انسان میآید.]
همچنین در انجیل متّی، باب ۳۱ آن حضرت را به نام فرزند انسان خوانده و میفرماید:
[و چون فرزند انسان در جلال خود خواهد آمد با جمیع ملائکه مقدمسه بر کرسی بزرگی قرار خواهد گرفت و همگی قبائل نزد وی جمع خواهند گشت و آنها را از یکدیگر جدا خواهد نمود، چنانکه شبانی میشها را از بزها جدا بنماید(۲)، آنگاه ملک به اصحاب یمین خواهد گفت: أی برکت یافتگان خدا بیایید و آن مملکت را که از ابتدای عالم برای شما مهیا شده بود تصرف نمایید.] (۳)
همچنین در انجیل مرقس باب ۱۳، شماره ۲۶ میگوید:
[آنگاه پسر انسان را ببینید که با قوّت و جلال عظیم برابرها میآید و در آن وقت فرشتگان خود را از جهات اربعه از انتهای زمین تا اقصای فلک فراهم خواهد آورد. ولی از آن روز و ساعت غیر از پدر هیچکس اطلاع ندارد، نه فرشتگان و نه پسر، پس بر حذر باشید و بیدار شده و دعا کنید، زیرا نمیدانید که آنوقت کی میشود(۴)، پس بیدار باشید زیرا نمیدانید که در چه وقت صاحبخانه میآید، در سام، یا نصف شب یا با بانگ خروس یا صبح. مبادا ناگهان آمده و شما را خفته یابد. اما آنچه به شما میگویم و به همه میگویم اینکه بیدرا باشید.] (۵)
همچنین در انجیل لوقا باب ۱۲ شماره ۳۵ و ۳۶ میگوید:
[کمرهای خود را بسته، چراغهای خود را افراشته بدارید...خوشا به حال آن غلامان که آقای ایشان چون آید ایشان را بیدار یابد...پس شما نیز مستعد باشید زیرا در ساعتی که گمان نمیبرید پسر انسان میآید.]
همچنین در انجیل لوقا باب ۲۱ آمده:
[زلزلههای عظیم در جایها و قحطیها و وباها پدید میآید و چیزهای هولناک و علامات بزرگ از آسمان ظاهر خواهد شد… اورشلیم پایمال امتها خواهد شد تا زمانهای امتها به انجام رسد و در آفتاب و ماه و ستارگان علامات خواهد بود و بر زمین تنگی و حیرت از برای امتها روی خواهد نمود… و دلهای مردمان ضعف خواهد کرد از خوف و انتظار آن وقایعی که بر ربع مسکون ظاهر میشود و آنگاه پسر انسان را خواهند دید که برابری سوار شده با قوّت و جلال عظیم میآید.]
(فرزند انسان) کیست؟
بر خلاف آنچه گروهی از علماء و مفسرین انجیل پنداشتهاند فرزند انسان که در آیات فوق زمامدار و حامل لواء سلطنت جهانی در آینده معرفی شده است حضرت مسیح نیست. زیرا چنانچه از عبارات فوق معلوم میشود، بشارت دهنده خود حضرت مسیح است و از شخصی بشارت میدهد که در آینده جمیع ملل نزد او گرد میآیند.
از جملات [او خواهد آمد] و [قرار خواهد گرفت] ، [نزد او جمع خواهند گشت] و امثال آن، بدست میآید که شخص مورد بشارتِ حضرت مسیح، در عصر وی نبوده، بلکه بعداً خواهد آمد.
از اندک تأملی در بشارت فوق میتوان نتیجه گرفت که مقصود از فرزند انسان فردی است که بزرگترین نمونه انسانیت و شاخصترین مولود عالم انسانی، حضرت ولیعصر علیه السلام میباشد که تمام امم نزدش گرد میآیند و زمام امور اجتماع را در دست خود خواهند گرفت و جمالاً بدون داوری و قضاوت مذهبی میتوان این برداشت را نمود که مسیح علیه السلام درباره فردی غیر از خود سخن میگوید که او همان مصلح و منجی آخر الزمان است.
در انجیل یوحنّا باب ۱۴ شماره ۱۶ آمده:
[من از پسر خواهم خواست و تسلی دهنده دیگر به شما عطا خواهد کرد تا همیشه با شما بماند یعنی روح راستی، که جهان نمیتواند او را قبول کند، زیرا که او را نمیبیند و نمیشناسد، اما شما او را میبینید زیرا که با شما میماند و در میان شما خواهد بود.]
و در انجیل یوحنّا باب ۱۵ شماره ۲۷ میگوید:
[لیکن چون تسلی دهنده که او از جانب پدر نزد شما آید یعنی روح راستی که از پدر صادر میگردد او بر من شهادت خواهد داد و شما نیز شهادت خواهید داد.]
و در انجیل یوحنّا باب ۱۶ شماره ۷ آمده:
[راست میگویم که رفتن من برای شما مفید است زیرا اگر نروم تسلی دهنده نزد شما نخواهد آمد. اما اگر بروم او را نزد شما میفرستم و چون او آید جهان را بر گناه و عدالت داوری و ملزم خواهد نمود. اما بر گناه، زیرا که به من ایمان نمیآورید و اما بر عدالت، از آن سبب که نزد پدر خود میروم و دیگر مرا نخواهید دید و اما بر داوری، از آن رو که بر رئیس این جهان حکم شده است و بسیار چیزهای دیگر نیز دارم به شما بگویم لیکن آلان طاقت تحمل آنها را ندارید و لیکن چون او یعنی روح راستی آید شما را به جمع راستیها هدایت خواهد کرد. زیرا که او از خود تکلّم نمیکند بلکه به آنچه شنیده است سخن خواهد گفت و از امور آینده به شما خبر خواهد داد. او مرا جلال خواهد داد زیرا که از آنچه آنِ من است خواهد گرفت و به شما خبر خواهد داد، هر چه از آنِ پدر است از آنِ من است. از این جهت گفتم که از آنچه آنِ من است میگیرد و به شما خبر خواهد داد.]
و در انجیل متّی بشارت ۴۸ آمده:
[هر کس که غالب آید وی را بر قبائل اقتدار خواهم داد که بر آنها به عصای آهنین حکمرانی خواهد کرد به نوعی که من از پدر خود یافتهام و من او را ستاره سحری خواهم داد. هر کس که گوش دارد بشنود که روح به کلیساها چه میگوید، آنکس که گوش دارد بشنود که روح به کلیساها چه میگوید.]
حضرت عیسی در آیات فوق از چه کسی بشارت میدهد؟
اگر چه عدهای از مسیحیان اصرار و پافشاری دارند که مورد بشارت در این قیام جهانی خود حضرت مسیح علیهالسلام است که در آخر الزمان از آسمان فرود آید و زمام امور بشریت را در دست گیرد ولی چنانچه قبلاً بیان شد و آیات فوق نیز گواهی میدهد مورد بشارت بطور قطع خود حضرت عیسی نیست بلکه منظور پرچمدار انقلاب و عدل جهانی حضرت مهدی علیهالسلام است که به قدرت و نصرت الهی بر جهان حکومت خواهد کرد.
برداشتهایی از کتاب مقدس انجیل:
از گفتههای کتاب مقدس استفاده میشود که:
انجیل متّی باب ۲۴، آیه ۲۷:
شخصی برای اصلاح جامعه بشری و تشکیل حکومت جهانی به نام روح راستی یا تسلی دهنده یا روح خدا و یا پسر انسان خواهد آمد و مسیحیت انتظار او را دارد.
انجیل لوقا، باب ۲۱:
قبل از آمدن او جنگهای عالمگیر، خصوصاً در منطقه فلسطین روی میدهد که همه را به وحشت میاندازد که چنان مصیبت بزرگی در عالم واقع نشده.
آیه ۲۱ انجیل مرقس، باب ۱۳:
همه ملتهای جهان و تمام مردم دنیا از او پیروی میکنند و زیر نفوذ او خواهند بود و او بر جهان حکومت خواهد کرد او رئیس جهان خواهد بود.
و از آیه ۱۶ انجیل یوحنّا، باب ۱۴ استفاده میشود که:
نمیتواند او را قبول کنند و وجودش را احساس نماید.او در عین آنکه همیشه با مردم جهان خواهد بود، مردم جهان او را نمیبینند و اگر ببینند نمیشناسند. یعنی ممکن است در بین مردم زندگی کند ولی او را نشناسند و ندانند که او روزی قیام خواهد کرد و تشکیل حکومت جهانی خواهد داد. و با توجه به باب ۲۱ از انجیل لوقا استفاده میشود که:
۱- قبل از آمدن او دنیا پر از ظلم و جور میشود و سراسر جهان را ستمگران احاطه میکنند.
۲- او مردم را به عدالت ملزم میکند و خودش به عدالت داوری مینماید.
۳- او ظلم و ستم را از روی زمین محو میکند و نمیگذارد احدی به کسی ظلم کند و اثری از ستمگران روی زمین باقی نمیماند.
همچنین از آیه ۷ انجیل یوحنّا باب ۱۶ استفاده میشود که:
۴- او از خود تکلم نمیکند بلکه آنچه از خداوند و پیامبران شنیده است خواهد گفت.
۵- وقتی او بیاید مردم دنیا را به همه راستیها هدایت خواهد نمود.
۶- او مردم دنیا را از امور آینده، با خبر خواهد کرد، زیرا به جمیع علوم اولین و آخرین احاطه دارد.
۷- او حضرت عیسی را جلال خواهد داد و او را از تمام اتهاماتی که دشمنان او یا دوستان نادانش به او بستهاند نجات میدهد.
۸- به پیامبری حضرت عیسی علیهالسلام شهادت میدهد.
۹- مردم مسیحی قبل از دیگران به حقانیت او شهادت میدهند.(۶)
از آیه ۲۶ انجیل مرقس باب ۱۳ استفاده میشود که:
۱۰- همه باید منتظر او باشند زیرا وقت ظهورش مشخص نیست حتی ملائکه آسمانها هم نمیدانند و بالاخره جز خداوند کسی از آمدنش اطلاع ندارد، بنابراین همه باید بیدار باشند و آمدنش را انتظار داشته باشند.
۱۱- همه چیز در اختیار او قرار گرفت و او برابرهای آسمان با قوّت و جلال خواهد آمد.
۱۲- آمدن او دارای علائمی است و در آن زمان علامت پسر انسان در آسمان هم پدیدار میگردد.
پی نوشتها :
- Messiahnism
- انجیل متّی، باب ۳۲٫
- انجیل متّی، باب ۳۴٫
- انجیل مرقس، باب ۱۳، شماره ۲۶ و ۲۷٫
- انجیل مرقس، باب ۱۳، شماره ۳۵٫
- مطالعات شیعه شناسی
شش ویژگی خاص امام عصر(عج)
برخی ویژگی های خاصّ حضرت مهدی علیه السلام بر طبق احادیث و روایات معتبر
۱٫ مخفی بودن آثار حمل در مادر حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
یکی از ویژگی های خاص آن حضرت این است که زمانی که مادر آن حضرت به ایشان باردار بوده، اثری از حمل در آن بانوی بزرگوار مشاهده نمی شد. این موضوع هر چند در برخی از پیامبران(علیهم السلام) سابقه داشته؛ ولی در باره امامان معصوم(علیهم السلام) این چنین، گزارش نشده است.
وقتی امام حسن عسکری(علیه السلام) نوید ولادت حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را به عمة بزرگوار خود (حکیمه خاتون) می دهد، آن بانو با کمال شگفتی میپرسد: چگونه امشب آن نور پاک از نرجس به دنیا میآید؛ در حالی که اثری از بارداری در او مشاهده نمی-شود؟۱
۲٫ مخفی بودن ولادت آن حضرت
از مهمترین ویژگیهای ولادت حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، مخفی بودن آن است. سَعِیدِ بْنِ جُبَیر میگوید: از امام سجاد(علیه السلام) شنیدم که می فرمود: «فِی الْقَائِمِ مِنَّا سُنَنٌ مِنْ سُنَنِ الانْبِیاءِ(علیهم السلام) … وَ سُنَّةٌ مِنْ إِبْرَاهِیمَ … وَ أَمَّا مِنْ إِبْرَاهِیمَ فَخَفَاءُ الْوِلادَةِ وَ اعْتِزَالُ النَّاسِ …»؛۲ «در قائم ما سنّت هایی از پیامبران وجود دارد … اما از ابراهیم پنهانی ولادت و کناره گیری از مردم…».
۳٫ روشن شدن چراغی در بیت الحمد، از ولادت تا هنگام ظهور
«بیت» در لغت به معنای خانه و «حمد» به معنای ستایش و ثنا است. این واژه در بعضی از روایات ، به کار رفته و از آن به عنوان جایگاهی مربوط به حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) یاد شده است.
مفضل گوید: شنیدم امام صادق(علیه السلام) فرمود: «اِنَّ لِصَاحِبِ هَذا الاَمْرِ بَیتاً یقَالُ لَهُ بَیتُ الحَمْدِ فِیهِ سِراجٌ یزهَرُ مُنذُ وُلِدَ اِلَی یوْمَ یقُومُ بِالسَّیفِ لا یطْفَأ»؛۳ «همانا برای صاحب این امر خانهای است که بدان «بیت الحمد» میگویند. در آن چراغی هست که از هنگام ولادت روشنی میبخشد؛ تا روزی که با شمشیر قیام میکند، خاموش نخواهد شد».
اگر چه به روشنی جایگاه این خانه و چگونگی روشنایی آن، بیان نشده است؛ ولی احتمال میرود مقصود، معنای کنایی باشد که با ولادت آخرین حجّت الهی، چراغ هدایت بشر با فروغی هر چه بیشتر، به پرتو افشانی پرداخته و زمین را از نور وجود خود آکنده ساخته است. این روایت با همین مضمون از امام باقر(علیه السلام) نیز نقل شده است.۴
۴٫ خاتم الاوصیا بودن ایشان
«خاتم الاوصیاء»، به معنای پایان بخش جانشینان پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) است. یکی از ویژگی های اختصاصی آن حضرت، آن است که پایان بخش سلسله امامت است. این لقب ابتدا بر زبان خود آن حضرت در کودکی، جاری شد.
طریف ابونصر گوید: «بر صاحب الزّمان وارد شدم؛ آن حضرت فرمود: برای من صندل احمر (نوعی چوب خوش بو) بیاور. پس برای ایشان آوردم؛ آن حضرت به من رو کرد و فرمود: آیا مرا میشناسی؟ گفتم: بله سپس فرمود: من کیستم؟ عرض کردم: شما آقای من و فرزند آقای من هستید. پس آن حضرت فرمود: مقصودم این نبود! گفتم: خداوند مرا فدای شما گرداند. بفرمایید مقصودتان چه بود؟
حضرت فرمود: «اَنَا خَاتَمُ الاَوْصیاءِ وَبِی یدْفَعُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ البَلاءَ عَنْ اَهلی وَشِیعَتی»؛۵ «من خاتم الاوصیاء هستم که خداوند به وسیلة من، بلا را از اهل و شیعیانم دور میسازد».
علاوه بر خاتم الاوصیاء از حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به عنوان خاتم الائمه نیز یاد شده است؛ چنان که رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) میفرماید: «مَعَاشِرَ النّاسِ اِنّی نَبی وَعَلی وَصیی اَلا اِنَّ خَاتَمَ الاَئِمّةِ مِنّا القائِمُ الْمَهْدی…»؛۶ «ای مردمان! من پیامبرم و علی جانشین من است. آگاه باشید که خاتم الائمه، قائم مهدی از ما است».
این ویژگی نیز اختصاص به حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) دارد.
۵٫ پنهان زیستی ایشان
با مراجعه به مجموعههای روایی روشن میشود که شمار بسیاری از احادیثی که دربارة وجود حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بوده و از ظهور او نوید داده است؛ از غیبت غمبار او نیز خبر میدهد. غیبت آن حضرت ـ با ویژگیهای خاص خود ـ به این صورت نه تنها برای هیچ یک از امامان(علیهم السلام) رخ نداده، که برای هیچ یک از پیامبران نیز اتفاق نیفتاده است. البته از برخی روایات استفاده میشود که یک نحوه غیبتی، برای برخی از انبیا بوده است.
۶٫ میراث انبیا نزد ایشان
یکی از ویژگیهای حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) این است که هنگام ظهور، بسیاری از میراثهای پیامبران را به همراه خواهد داشت. دربارة اینکه این امور به چه منظور نزد او جمع شده، سخن صریحی وجود ندارد؛ ولی با توجّه به نقش آن حضرت ـ که همان نقش انبیا و اولیا است و او آرزوی همه آنان را تحقق خواهد بخشید ـ میتوان نتیجه گرفت که تمامی ابزار آنان، در اختیار حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) قرار خواهد گرفت. دیگر اینکه آن حضرت وظیفه دارد تا همة پیروان ادیان را به دین مقبول الهی (اسلام) دعوت کند و این مواریث، نشانههایی از حقانیت آن حضرت است. از این رو همان گونه که در روایات از زنده ماندن حضرت مسیح(علیه السلام) ، به عنوان هدایت مسیحیان و ارجاع ایشان به پیروی از حضرت مهدی(علیه السلام) یاد شده؛ میتوان سایر میراثها را به عنوان وسیلهای برای اتمام حجّت بر آنان دانست.
برخی از آنچه در روایات مورد اشاره قرار گرفته، عبارت است از:
۶ـ۱٫ پیراهن رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم)
یعقوب بن شعیب از امام صادق(علیه السلام) روایت کرده است که به وی فرمود: «آیا پیراهن قائم را ـ که هنگام قیام میپوشد ـ نشانت ندهم؟ عرض کردم: چرا؛ پس آن حضرت جعبهای را خواست و آن را گشود و از آن پیراهن کرباسی را بیرون آورد. آن را باز کرد که ناگهان دیدم در آستین چپ آن، آثار خون مشاهده میشود. سپس فرمود: این پیراهن پیامبر گرامی خداوند است؛ در روزی که دندانهای پیشین آن حضرت ضربه دید. آن خون را بوسیدم و بر صورت خویش نهادم. سپس امام صادق(علیه السلام) آن را در هم پیچید و برداشت».۷
۶ ـ۲٫ عمامه پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) ،
۶ ـ۳٫ زره رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) ،۸
۶ ـ۴٫ سلاح حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) ،۹
۶ ـ۵٫ پرچم پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) ،۱۰
۶ ـ۶٫ سنگ حضرت موسی(علیه السلام) ،۱۱
۶ ـ۷٫ عصای حضرت موسی(علیه السلام) ،۱۲
امام صادق(علیه السلام) فرمود: «عصای موسی چوب آسی از یک نهال بهشتی بود. هنگامی که وی به سوی مدین میرفت، جبرئیل آن را برایش آورد و آن عصا همراه با تابوت آدم، در دریاچة طبریه (در شمال فلسطین) است و هرگز آن دو نمیپوسند و تغییر نمییابند تا اینکه حضرت قائم هنگام قیام، آن دو را بیرون میآورد».
۶ ـ۸٫ انگشتری سلیمان(علیه السلام) ،۱۳
۶ ـ۹٫ تشتی که حضرت موسی(علیه السلام) در آن قربانی میکرد.۱۴
امام علی(علیه السلام) فرمود: رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) فرموده است: «المَهْدِی مِنْ وُلْدِی، تَکُونُ لَهُ غَیبَةٌ وَ حَیرَةٌ تَضِلُّ فِیها الاُمَمُ، یأتِی بِذَخِیرَةِ الاَنبِیاءِ فَیمْلاُها عَدْلاً وَقِسْطاً کَما مُلِئَتْ جَوْراً وَظُلْماً»؛۱۵ «فرزندم مهدی یک غیبت و حیرتی دارد که امتها در آن گمراه شوند. او با ذخیرة پیغمبران میآید و زمین را پر از عدل و داد میکند؛ آن گونه که پر از جور و ظلم شده باشد».
همان گونه که اشاره شد، شاید یکی از حکمتهای این میراث داری، این است که پیروان تمامی ادیان، با دیدن میراث پیامبر خود، به حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ایمان آورند و نیز اهداف حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و قیام ایشان، در برگیرندة تمامی اهداف پیامبران بزرگ است. از این رو در آن هنگامه عظیم، آن حضرت با در اختیار گرفتن میراث پیامبران بزرگ، هدف خود را ـ که در واقع هدف جمیع آنان بوده است ـ تحقق میبخشد.
پی نوشت ها:
۱٫ ر.ک: کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۴۲۶،ح۲؛ کشف الغمة، ج۲، ص۴۹۸؛ دلائل الامامة، ص۲۶۸٫
۲٫ شیخ صدوق(ره)، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، باب ۳۱، ح۳٫
۳٫ نعمانی، الغیبة، ص ۲۳۹، ح ۳۱٫
۴٫ محمد بن حسن طوسی(ره)، کتاب الغیبة، ص ۴۶۷، ح ۴۸۳٫
۵٫ کتاب الغیبة، ص ۲۴۶، ح ۲۱۵؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۴۱، ح ۱۲٫
۶٫ فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص ۹۷٫
۷٫ الغیبة، ص ۳۵۰، ج ۴۲٫
۸٫ کافی، ج ۸، ص ۲۲۴، ح ۲۸۵٫
۹٫ الغیبة، ص ۳۴۹، ح ۴۰؛ کافی، ج ۸، ص ۲۲۴، ح ۲۸۵٫
۱۰٫ الغیبة، ۳۴۳، ح ۲۸ و ۴۳۵، ح ۱٫
۱۱٫ کافی، ج ۱، ص ۲۳۱، ح ۳٫
۱۲٫ کافی، ج ۱، ص ۲۳۱، ح ۱؛ الغیبة، ص ۲۳۸، ح ۲۸، کمالالدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۶، ح ۷٫
۱۳٫ الغیبة، ص ۳۴۳، ح ۲۷؛ کافی، ج ۱، ص ۲۳۱، ح ۱٫
۱۴٫ کافی، ج ۱، ص ۲۳۲، ح ۱٫
۱۵٫ کمالالدین و تمام النعمة، ص ۲۸۷، ح ۵٫
نویسنده:خدامراد سلیمیان
منبع: درسنامه مهدویت۱-ص۲۴۴ تا ص۲۴۸
جابربن عبدالله انصاری از حضرت فاطمه زهرا علیه السلام روایت میکند که فرمود:
یک روز پدرم رسول خدا نزد من آمد. سپس فرزندانم حسن و حسین و بعد امیرالمؤمنین علی وارد شدند. همه در زیر یک عبا جمع شدیم.
پدرم دو طرف عبا را گرفت و با دست راست به آسمان اشاره کرد و عرضه داشت:« پروردگارا! اینها اهل بیت و نزدیکان من هستند؛ گوشت آنها گوشت من و خون آنها خون من است. هر که آنها را بیازارد، مرا آزرده است. با آن کس که با اینها جنگ کند، در جنگم و با آن کس که با اینها مدارا کند، مدارا میکنم. دشمنانشان را دشمن دارم و دوستانشان را دوست دارم. اینها از منند و من از اینهایم. پروردگارا! صلوات و برکات و رحمت و آمرزش و رضایت خود را بر من و بر اینها فرو فرست و آنها را از هر گونه رجس و پلیدی پاک و مطهر گردان.»
خداوند عزوجل خطاب فرمود که ای ملائکه! آسمان و زمین و ماه و خورشید و ستارگان را خلق نکردم مگر برای محبت این پنج نور پاک که در زیر این عبا قرار گرفتهاند.»
آنگاه جبرئیل این آیه را بر پیامبر نازل کرد: ( پروردگار اراده میکند آلودگی و پلیدی را از اهل بیت پاک کند و آنان را مطهر گرداند.) (احزاب، آیه 33)
مومنان آخر الزمان (سخنی پیرامون حدیث و نشر روایات)
1.قال رسول الله(صلى الله عليه وآله: يا على، أَعْجَبُ النّاس ايماناً وَ أَعْظَمُهُمْ يَقيناًقَومٌ يَكوُنُونَ فى آخِرالزَّمانِ لَمْ يَلْحَقوُا النَّبىَّ (صلى الله عليه وآله) وَحُجِبَ عَنْهُم الْحُجَّة فَآمَنُوا بِسَواد على بَياض.
حضرت رسول(صلى الله عليه وآله)خطاب به اميرمؤمنان على(عليه السلام) فرمودند: عجيب ترين(مهمترين) مردم از همه، كسانى هستند كه ايمانشان برتر و يقينشان كاملتر است، افرادى هستند كه در آخرالزّمان مى آيند، درحالى كه نه پيامبر(صلى الله عليه وآله) را ديده اند و نه حجّت و امام را، در عين حال ايمان مى آورند به سياهى در سفيدى (يعنى همان كتابهايى كه در دستشان است)
ارزش اهل ایمان در آخر زمان بسیار والا و ارجمند است به حدی که حضرت رسول (صلى الله عليه وآله)در روايتى ديگر، اينان را «برادران خودش» ناميد، در حالى كه به ديگران «اصحاب» اطلاق فرموده است. از اين حديث غير از موضوع «آخرالزّمان» مطلب ديگرى نیز قابل استفاده است و آن اين كه تنها سرمايه دينى مردم آخرالزمان همين كتابهاست. بنابراين، رسالت مهمّ ما در اين عصر و زمان، حفظ اين سرمايه بزرگ يعنى كتب پيشينيان و مطالعه و تحقيق و مباحثه در مورد آنهاست، مگر در اين زمانه، ما به غير از آن كتابها به چيز ديگرى دسترسى داريم؟ مسلّماً تنها راه همان كتابهاست، ما که نمى توانيم به حضور پيامبر(صلى الله عليه وآله) يا ائمّه معصومين(عليه السلام) برسيم تا تكاليف را بپرسيم . و مسأله مهم اين است كه واقعاً اين سرمايه ارزشمند را در همان مسيرى كه لازم است به كار اندازيم; يعنى بتوانيم با همين كتابها به خدا نزديك شده و وظایف خودمان را نسبت به دستورات اولیاء دین انجام دهیم.
روایات ودستورات بیشماری در جهت سفارش به نشر و حفظ احادیث وجود داردمثلاًدر بحارالانوار داريم:
2.مَنْ حَفَظَ عَلى أُمَّتى أَرْبَعينَ حَديثاً يَنْتَفِعُونَ بِها بَعَثَهُ اللّهُ تَعالى يَوْمَ الْقِيامَةِ فَقيهاً عالما; هر كس كه چهل حديثى كه مردم از آن بهره ببرند، حفظ كند، خداوند او را فقيه عالم مبعوث مى كند. ج 2، ص 156، باب 20، روايت 8
معنايش اين نيست كه آنها را حفظ و از بر كنيم، بلكه معنايش اين است كه اين ها را جمع كرده و آن گاه ابلاغ كنيم;
بنابراين، مقصود از حفظ، نگهدارى و ابلاغ است و لذا علماى بزرگ "اربعين" مى نوشتند و در بين مردم تبليغ هم مى كردند كه چهل حديث حفظ كنند. حتّى در بين اصحاب كسانى بودند كه بيش از چهل هزار حديث را هم حفظ داشتند و هم به امّت ابلاغ كردند و چه افتخارى از اين بزرگتر كه انسان احاديثپيامبر(صلى الله عليه وآله) و اهل بيت عصمت و طهارت(عليهم السلام)را به مردم برساند و چه محرومند از سعادت، آنانى كه ممكن است يك ساعت سخنرانى كنند امّا آيه و حديثى در بين مطالب آنها نيست، در حالى كه، «قد جاءَكم من اللّه نورٌ و كتابٌ مبين; از طرف خدا براى شما نور و كتاب آشكار آمد» نور سخنرانيها، كلمات اهل بيت: است همان گونه كه در بحارالانوار آمده است: «كَلامُكُم نُورٌ اَمْرُكُم رُشْدُ وَ وصيَّتُكُم التَّقْوى، سخن شما نور و فرمان شما رشد و سفارش شما تقواست .
واقعاًچه لذّت بخش است كه انسان چهل حديث را حفظ كند و بگويد و در روز قيامت در صف عالمان و فقيهان قرار گيرد! بنابر اين، بايد بكوشيم تا در هر مجلسى سخنى از معصومين(عليهم السلام) گفته شود.
در اینجا برای مشخص شدن اهمیت نشر حدیث ومباحث مربوط به روایات اهل البیت چند حديث درباره نشر احاديث و تعليم آنها ذکرمی شود.
3.عن عَلىٍّ(عليه السلام)قالَ: قالَ رَسوُلُ اللّه (صلى الله عليه وآله): اللّهُمَّ ارْحَمْ خُلَفائى ثَلاثَاً، قيلَ يا رسولَ اللّه وَمَنْ خُلَفائك؟ قال: الَّذينَ يُبَلِّغوُنَ حَديثى وَ سُنَّتى ثُمَّ يُعَلِّمونَهاأُمَّتى; از على(عليه السلام)نقل شده كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) سه بار فرمود: خدايا جانشينان مرا مورد رحمت خود قرار ده. پرسيدند: اى پيامبر خدا، جانشينان تو كيانند؟ فرمود: آنان كه حديث و سنّت مرا تبليغ نموده و آن را به امّتم مى آموزند. جامع احاديث الشيعه، ج 1، ص 234
4.عبدالله بن صالح هروى مى گويد: از امام رضا (عليه السلام)شنيدم كه مى فرمود: «رَحِمَ اللّهُ عَبْداً أَحْيى أَمْرَنا; خداوند رحمت كند بنده اى را كه امر ما را زنده كند.
پرسيدم: چگونه امر شما زنده مى شود؟ فرمود: «يَتَعَلَّمُ عُلُومَنا وَيُعَلِّمُهاالنّاسَ، فَاِنَّ النّاسَ لَوْعَلِمُوا مَحاسِنَ كَلامِنا لاَ تَّبَعُونا; علوم ما را فرا مى گيرد و آن را به مردم مى آموزد. اگر مردم سخنان زيباى ما را بدانند قطعاً از ما پيروى مى كنند
5.جميل بن درّاج و ديگران از امام صادق(عليه السلام) نقل كرده اند كه فرمود: «بادِروُا أَوْلادَكُمْ بِالْحَديثِ قَبْلَ أَنْ يَسْبِقَكُمْ الَيْهِمُ الْمُرْجِئَةُ; در ياد دادن حديث به فرزندان خود شتاب كنيد پيش از آن كه مرجئه در تعليم آنان بر شما سبقت گيرند .
6.امام صادق (عليه السلام) فرمود: «حَدِّثُوا عَنّا وَ لا حَرَجَ، رَحِمَ اللّهُ مَنْ أَحْيى أَمْرَنا; از ما حديث نقل كنيد و احساس سختى نكنيد. خدا رحمت كند كسى را كه امر ما را زنده بدارد.
7.فضيل بن يسار مى گويد: امام باقر (عليه السلام) به من فرمود: «يا فُضَيْل اِنَّ حَديثَنا يُحْيىِ الْقُلوُبَ; اى فضيل! سخن ما دلها را زنده مى كند .
8.پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: «تَذاكَروُا وَتَلاقَوْا وَ تَحَدَّثُوا;فَاِنَّ الْحَديثَ جَلاءُ الْقُلُوبِ ; اِنَّ الْقُلُوبَ لَتَرينُ كَما يَرينُ السَّيْفُ وَ جَلاؤُهُ أَلحَديثْ; با يكديگر گفتگو و ملاقات داشته باشيد و حديث بگوييد; زيرا حديث مايه روشنى دلهاست. دلها نيز مانند شمشير زنگ مى گيرد و جلاى آن حديث است.
9. امام باقر(عليه السلام)فرموده است: «وَ بِالدّارياتِ لِلرّواياتِ يَعْلوُا الْمُؤْمِنُ اِلى أَقْصى دَرَجاتِ الاْيمانِ; پيروان اسلام در پرتو معرفت واقعى و درك حقايق علمى روايات، مى توانند به عاليترين مدارج ايمان نايل شوند .(معانى الاخبار، ص 174كافى، ج 6، ص 47بحارالانوار، ج 2، ص 151.بحارالانوار، ج 2، ص151.بحارالانوار، ج 2، ص 152.بحارالانوار، ج 1، ص 181. )
یـــــــا مــــــهـــــــدی(عج)